معنی ذلت و خواری

حل جدول

ذلت و خواری

خفت


ذلت

خواری

خواری، حقارت

حقارت


خواری

ذلت

لغت نامه دهخدا

ذلت

ذلت. [ذِل ْ ل َ] (ع مص) ذُل ّ. ذُلالَه. مذلت. ذَلالَت. خوار شدن. (تاج المصادر بیهقی). موهون گردیدن. خواری. (نطنزی). هوان. حقارت. مهانت. زبونی. مقابل، عزّت. ارج، ارجمندی: تعزّ من تشاء و تذل ّ من تشاء. (قرآن 26/2).

کلمات بیگانه به فارسی

ذلت

خواری

مترادف و متضاد زبان فارسی

ذلت

پستی، حقارت، خواری، خواری، فلاکت، مذلت، مهانت، نکبت، هوان


خواری

پستی، تحقیر، حقارت، خضوع، خزیه، خزی، خفت، دونی، ذلت، زبونی، ضرع، فرومایگی، فلاکت، مذلت، مهانت، هوان،
(متضاد) عز

فرهنگ عمید

ذلت

ذلیل شدن، خوار شدن، پست و زبون شدن، خواری، زبونی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ذلت

خواری، سرشکستگی

فرهنگ فارسی هوشیار

ذلت

خواری، زبونی، مقابل عزت

فرهنگ معین

ذلت

(ذِ لَ) [ع. ذله] (اِمص.) خواری، زبونی.

فارسی به عربی

ذلت

نظیر السمت

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

ذلت و خواری

1953

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری